حکایت ۳.۸ میلیارد ساله زمین درباره حیات| همهچیز درباره پیدایش زندگی
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۲۲۲۱۶
خبرگزاری علم و فناوری آنا- هدا عربشاهی: تخمینها نشان میدهد که زمین حدود ۰.۰۵± ۴.۵میلیارد سال پیش متولد شد. بهتدریج و بهلطف ظهور جلبکهای آبی که قادر به انجام فتوسنتز کلروفیل بودند، اکسیژن در جو پخش شد و بهمدد اکسیژن موجود در هوا و ازن، حیات از حدود ۳.۸میلیارد سال قبل در زمین تازهشکلگرفته به حرکت درآمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تولد حیات از نگاه فلسفه
فیلسوفان یونان باستان معتقد بودند که حیات ذاتی خود ماده است و زمانیکه شرایط مساعد باشد بهطور خودبهخود پدید میآید. ارسطو تمام عقاید مربوط به نسل فیلسوفان پیشتر از خودش را که بر شکلگیری خودبهخودی حیات اعتقاد داشتند در نظریهای باعنوان نظریه خلقالساعه ترکیب کرد. بهگفته این فیلسوف بزرگ، موجودات زنده از موجودات زنده مشابه دیگری متولد میشوند، اما بعضیوقتها میتوانند از ماده بیاثر هم بهوجود آیند. درواقع، در هر چیزی، یک «اصل منفعل» وجود دارد که با ماده نشان داده میشود و یک «اصل فعال» که با فُرم معرفی میشود، یا بهتر است بگوییم نوعی نیروی درونی که خود ماده را سازماندهی میکند و به آن شکل (فٌرم) میدهد. برایمثال، شپش از قطرات شبنم که روی برگ ریخته میشوند بهوجود میآید. دانشمندان برجستهای چون نیوتن، دکارت و بیکن از نظریه تولید خودبهخودی (خلقالساعه) حیات حمایت میکردند و در سال ۱۵۰۰ هنوز کسانی بودند که باور داشتند غازها از درختانی که در تماس با اقیانوس زندگی میکنند بهوجود میآیند و برهها داخل خربزه شکل میگیرند. در قرن هفدهم اولین آزمایشها برای اثبات نظریه تولید خودبهخودی آغاز شد و دکتر ژان باپتیست ون هلمونت اعلام کرد که آزمایش بسیار خاصی انجام داده است: او پیراهن کثیفی را در تماس با دانههای گندم قرار داد و پساز ۲۱ روز مشاهده کرد که اطراف پیراهن کثیف، موشها بهدنیا آمدهاند. بهعقیده این پزشک، عرقی که پیراهن به آن آغشته بود، اصل فعالی بود که بهلطف آن ماده بیاثر به ماده زنده تبدیل شده بود.
بیجانزایی و زیستزایی
پساز اولین آزمایشهایی که چندان قوی نبودند مانند آزمایشی که ون هلمونت انجام داده بود، دانشمندان دیگری با هدف یافتن منشاء پیدایش حیات در زمین وارد میدان شدند. سال ۱۶۶۸ یک پزشک ایتالیایی بهنام فراچسکو رِدی مجموعه آزمایشهایی انجام داد که قرار بود نشان دهند که تولید خلقالساعه وجود ندارد. رِدی گوشت گوساله و ماهی را در ظروف مختلفی گذاشت و در بعضی از آنها را بهصورت خشک بست و بعضی دیگر را در تماس با هوا رها کرد. با گذشت زمان، او مشاهده کرد در ظروفی که درشان باز بود کِرم (که در واقعیت چیزی جز لارو حشره نبود)، مگس و سایر حشرات روی گوشتِ درحال تجزیه جمع شدهاند، درحالیکه در ظروف در بسته هیچ نشانهای از موجود زنده دیده نمیشد. همزمان با آزمایشهای ردی، یک طبیعتشناس هلندی بهنام آنتون ون لیوونهوک (1723-1632) میکروسکوپی ابتدایی ساخت که امکان مشاهده ریزجانداران را فراهم میکرد. او آزمایش مشابهی انجام داد و در مدت زمان کوتاهی، توانست زیر میکروسکوپ تعداد بسیار زیادی ریزجاندار را در تمام ظروف در بسته و در باز مشاهده کند. پساز مشاهدات متعدد با ابزار جدید لیوونهوک، بین کسانی که از نظریه بیجانزایی (حیات از مواد غیر زنده بهوجود میآید) و زیستزایی (حیات فقط از موجودات زنده سرچشمه میگیرد) مباحثات گستردهای درگرفت. سال ۱۷۴۵، جان نیدهم، طبیعتشناس انگلیسی، آزمایشهای جدیدی را برای اثبات نظریه زیستزایی ابداع کرد. او آب مرغ و عرقیات گیاهی را در چند لوله آزمایش گذاشت و سپس روی آنها را با پارچه تنزیب پوشاند. هرچند پیشاز شروع آزمایشها، لولههای آزمایش با حرارت سترون شده بودند، اما باوجوداین، پساز چند روز صدها ریزجاندار داخلشان مشاهده شد. این نتیجه فرضیه وجود شکلگیری خودبهخودی را تقویت کرد. هرچند یکقرن بعد، لوئی پاستور، شیمیدان و میکروبشناس فرانسوی با انجام آزمایشهایی نظریه بیجانزایی خودبهخودی (مدل قدیمی) را رد کرد و اینگونه نظریه زیستزایی قوت گرفت.
جو آغازین
خورشید و سیارههایی که آن را احاطه کردهاند بیشاز ۴.۵میلیارد سال پیش پساز انفجار یک ابرنواختر و در اثر فروریزش یک اَبر ملکولی چرخان تشکیل شدهاند. این ابرنواختر قبلاز انفجار عناصری را درون خودش ایجاد کرده بود که از هیدروژن و هلیوم شروع میشدند. بنابراین، زمین در ابتدا همانند توپ رشتهای عظیمی بود که عمدتاً از هیدروژن و هلیوم و همچنین از عناصر سنگینی چون کربن، نیتروژن، اکسیژن، آهن و سیلیکون تشکیل شده بود که در اثر انفجار ابرنواختری به فضا پرتاب شده بودند. بعدها زمین سرد شد و گازهای سبکتری چون هیدروژن و هلیوم تاحدی با عناصر سنگینتر واکنش نشان دادند و کمی در فضا پراکنده شدند. درواقع، تقریباً تمام هلیوم پراکنده شد زیرا سبک است و با سایر ترکیبات واکنش چندانی ندارد، درحالیکه بخشی از هیدروژن با عناصر دیگر واکنش داد و ترکیبات هیدروژنداری چون متان (CH4)، آمونیاک (NH3)، سولفید هیدروژن (H2S) و آب (H2O) را تشکیل داد. سپس عناصر سنگینتر، بهدلیل گرانش، شروع به تشکیل «هسته مرکزی» کردند که عمدتاً از آهن و نیکل تشکیل شده بود و یک «جبه» (گوشته) از عناصر سنگین که دور هسته را احاطه کرده بود و یک «پوسته»، که سطحیترین لایه زمین را میسازد و از عناصر سبکی چون آلومینیوم، پتاسیم و سدیم تشکیل شده است بهوجود آمد. همانطورکه پوسته در حال شکلگیری بود، گازهای فرار زیادی ازطریق شکافهایی که از داخل زمین میآمدند آزاد میشدند و آنچه را که باعنوان جو آغازین شناخته میشود میساختند. اما دانشمندان اطمینان دارند که اکسیژن آزاد (O2) در اتمسفر اولیه وجود نداشت و بنابراین، ازن هم نمیتوانست وجود داشته باشد. ازن بهجای دو اتم اکسیژن، از سه اتم یعنی O3 تشکیل شده است. ازاینرو، پرتوهای فرابنفش خورشید که امروزه با لایه قطوری از ازن مسدود میشوند میتوانستند در مقادیر بسیار بالاتر از مقدار امروزی، به سطح سیاره زمین برسند و با انرژیشان به تشکیل ترکیبات شیمیایی اولیه کمک کنند.
حیات روی زمین
دو فرضیه مختلف درباره منشاء حیات روی زمین ارائه شده است: نظریه اتوتروفی (خودپروردگی) و نظریه هتروتروفی (دگرپروردگی). نظریه اول این فرضیه را مطرح میکند که اولین جاندار خودپرورده بوده است، یعنی قادر به تولید مواد آلی از مواد غیرآلی بوده همانند کاری که گیاهان سبز ازطریق «فتوسنتز کلروفیل» میکنند. اما مورد دوم، این فرضیه را مطرح میکند که اولین جاندار هتروتروف (دگرپرور) بوده است یعنی قادر به تولید غذا بهتنهایی نبوده، بلکه باید از جانداران دیگر تغذیه میکرد. درواقع، جانواران (هتروتروفها) برای زندگی به تغذیه از گیاهان (اتوتروفها) نیاز دارند، درحالیکه اتوتروفها اصلا به هتروتروفها نیاز ندارند. جان بوردون ساندرسون هالدین، زیستشناس انگلیسی درحدود سال ۱۹۲۰، پساز در نظر گرفتن اینکه زمین در آغاز، در اصل ویژگیهای بسیار متفاوتی نسبت به امروز داشته است نتیجه گرفت که در ابتدا، حیاتی که اکنون وجود دارد، در زمین اولیه یافت نمیشد. بهگفته او، اگر مواد آلی در زمان کنونی تشکیل میشدند، فوراً بهدست بعضی جانداران از بین میرفتند، درحالیکه در غیاب کامل ریزجانداران، مواد آلی در آرامش باقی ماندند و زمان کافی برای توسعه و پیچیدهترشدن را بهدست آوردند.
و سرانجام پیدایش!
سال ۱۹۲۴ الکساندر ایوانوویچ اُپارین، دانشمند اهل شوروی، نظریههایی مشابه نظریه هالدین را ارائه کرد، اما با این تفاوت که از نظر اُپارین جو آغازین میبایست سرشار از هیدروژن باشد، درحالیکه بهاعتقاد دانشمند انگلیسی، غنیاز دیاکسیدکربن بوده است.
اُپارین در نظریهاش توضیح داد که اصطلاح «مولکولهای حیات» (آجرهای سازنده حیات) یعنی اسیدهای نوکلئیک سازنده دیانای و آر.ان.ای و پروتئینها میتوانند از هیدروژن، آمونیاک، متان و بخار آب موجود در زمین تشکیل شده باشند. او معتقد بود که اولین مولکولها در اقیانوسها شکل گرفتند و بعدها گردهم آمدند و مولکولهای بزرگتر و پیچیدهتری را تشکیل دادند تاجاییکه به این مخلوط «سوپ بنیادین» میگویند. درواقع، این احتمال وجود دارد که در دریاهایی که به دمای بسیار بالایی رسیدهاند، این «سوپ» متراکمِ جوشانِ مملو از ذرات آلی پدیدار شده باشد. پس سوپ اولیه حیات محیطی فرضی است که تصور میشود در آن رویدادهای شیمیاییفیزیکی که بعدها به تشکیل حیات روی زمین منجر شدهاند رخ دادهاند. از منظر شیمیایی، سوپ بنیادین، مخلوطی از آب با نمکهای معدنی و ترکیبات شیمیایی ساده مختلف برپایه کربن، هیدروژن، اکسیژن و نیتروژن است که هم ماهیت آلی (هیدروکربنها، اسیدهای آمینه، اسیدهای کربوکسیلیک، پلیمرهای کوتاه) و هم ماهیت غیرآلی (آمونیاک، دیاکسیدکربن) دارند. در آنزمان، هیچچیز مثل امروز نبوده است، نه قارهها، نه اقیانوسها و نه جو کنونی. در آنزمان تخلیه الکتریکی و پرتوهای فرابنفش خورشید از جو زمین عبور میکردند. این پدیدهها مواد موجود را ازطریق واکنشهای شیمیایی به ماکرومولکولهایی تبدیل کردند که قادر به تکثیر و تغذیه خودشان بودند و بهاینترتیب از بیجانزایی نخستین (براساس مدل امروزی)، حیات متولد شد!
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: رازهای دانش حیات هوش خلق الساعه خود به خود آزمایش ها زیست زایی تشکیل شده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۲۲۲۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکمرانی ولایی، نظریه جدید در مدل حکمرانی
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، حجتالاسلام و المسلمین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، با حضور در همایش حکمرانی متعالی در دانشگاه آزاد اسلامی گرگان با بیان این مطلب گفت: اولویت و مسئله جدی بشریت، مسئله حکمرانی است و خیلی مهم است که دانسته شود که حکمرانی چه هست؟ و حکمرانی چه نیست؟ بشر اگر در یک و نیم قرن اخیر با بحرانهایی مانند بحران محیط زیست، بحران خانواده، بحران هویت یا بحران آب مواجه شده است و این بحرانها باعث شده که دانشمندان به ارائه نظریاتی در این باره بپردازند مثلا در بحران هویت نظریّات جامعهشناختی یا روانشناسی ارائه شود. در اواخر قرن بیستم، دانشمندان با بحرانی مواجه شدند با نام بحران حکمرانی. به همین خاطر از 1980 به بعد، بیشترین کتابها با عنوان حکمرانی، مرتبط با چهار دهه اخیر خصوصا دو ده اخیر است که توفیق داشتم که بیش از 207 کتاب در حوزه حکمرانی که به زبان انگلیسی نوشته شده است را مطالعه کنم و در این تحقیق، حدود 200 تعریف از ((حکمرانی)) از دانشمندان غربی استخراج شود.
وی با تأکید بر اینکه مسئله حکمرانی از موضوعات جدی دنیای امروز است و هنوز هم به این سؤال که بهترین مدل حکمرانی چه هست؟ پاسخ دقیقی داده نشده است، گفت: درست است که اصطلاح حکمرانی خوب مطرح شده و گفتهاند حکمرانی خوب، حکمرانی است که هشت ویژگی مشارکت مردم، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی، وفاق عمومی، تساوی یا عدالت،اثر بخشی و مسئولیتپذیری را داشته باشد، اما بعد از حکمرانی خوب، اصطلاح حکمرانی سالم را مطرح کردهاند که بعد از این تعریف از حکمرانی خوب یا حکمرانی سالم، سؤال مطرح میشود که مثلا عدالت چیست؟ الگوی شفافیت، پاسخگویی و مسئولیتپذیری چیست؟ مثلا در حوزه عدالت، تئوریهای مختلفی توسط دانشمندان ارائه میشود. به این ترتیب باید گفت که پروژه چیستی حکمرانی خوب، هنوز حل نشده است و در این باب هم البته تحقیقات زیادی در حال انجام است.دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در کشور ما نیز، حدود ده سالیست که واژه حکمرانی، در زبانها و بیانها استفاده میشود اما خیلی اوقات دقیق به کار نمیرود، مثلا برخی میگویند مقصود از حکمرانی، حکومتداری است، حکومت در دوران سنت، به معنای ایجاد امنیت و حفظ مرزها بدون توجه به رفع نیازها بود اما با ایجاد حکومتداری مدرن در غرب و تأسیس بروکراسی سلسله مراتبی؛ گستره نیازهای حکومت توسعه پیدا کرد و مواردی مانند نیازهای سلامت، امنیت، محبت، اقتصاد، فرهنگ برعهده دولت گذاشته شد و حکومت متولی رفع همه نیازهای مردم شد اما به شکل رسانه و سلسله مراتبی. این مدل از حکومتداری، دولت را فربه میکرد و ناکارآمدی و فساد را به دنبال داشت. برای حل این مشکل، یک اصطلاح با عنوان مدیریت دولتی نوین شکل گرفت که در این مدل از حکومتداری، مدیریت جامعه از طریق جوامع مدنی مانند تشکلها و سندیکاها تقویت شد اما در این میان یک چالش جدی به وجود آمد و آن نسبت میان بخش دولتی و بخش خصوصی و نسبت آنها با عدالت به وجود آمد. بهعنوان نمونه بخش خصوصی با ابزارهای تبلیغی و رسانهای، فعالیتهایی را انجام میدهد که در نهایت ممکن است فقط خودش سود برده و سودی به مردم نرسد و یک بیعدالتی شکل گیرد. اصصلاح حکمرانی در غرب به وجود آمد البته لازم است این اصصلاح در غرب خوب شناخته شود تا بعد از آن، با نگاهی به مبنای خود، ببینیم چه چیزی میتوانیم بگوییم.
وی اضافه کرد: هنگامی که دانشمندان غربی از حکمرانی سخن می گویند، منظور حکومت نیست بلکه حکومت هم میتواند مصداقی از آن باشد، به اصصلاح منطقی این دو، نسبت عموم و خصوص منوجه باشد، مثلا ممکن است منظور از حکمرانی، حکومت باشد یا ممکن است منظور حکمرانی به معنای سیاسی آن نبوده و هدف حکمرانی در محدوه یک سازمان باشد. به همین دلیل هم نباید حکمرانی را با حکومتداری مترادف دانست. برخی دیگر نیز حکمرانی را با سیاستگذاری عمومی مترداف میدانند که این نیز اشتباه است.
استاد خسروپناه گفت: سیاستگذاری عمومی، بخشی از حکمرانی است، برخی نیز حکمرانی را مدیریت دانستهاند چو ن در حکمرانی و مدیریت، سیاستگذاری، ساماندهی، نظارت و ارزیابی وجود دارد اما حکمرانی فقط مدیریت نیست و تفاوتهایی با هم دارنند. در هر حال آنچه از مجموعه بررسیهای انجام شده در حوزه حکمرانی به دست میآید این است که حکمرانی از سنخ فرآیند است و نه یک پروژه. و پروژه تصمیم گیری است برای این فرایند تصمیم گیری، در ساحت سیاستگذاری، تنظیم گری، هدایتگری و راهبری، تصدی گری و نظارت و ارزیابی. حکمرانی از سیاستگذاری عمومی در ساحت فرهنگ، اقتصاد، تعلیم و تربیت، سلامت و دیگر حوزههای اجتماعی شروع شده و بعد از آن نوبت به تنظیمگری میرسد که البته باید دانست که تقنین بخشی از تنظیمگری است، قانونگذاری، ساختار سازی، گفتمانسازی، راهبری و هدایتگری از عناصر تنظیمگری است.
وی افزود: مرحله بعد تصدیگری و نظارت و ارزیابی است. یعنی در حکمرانی، حکمرانان که میتوانند دولت مردان یا بخش خصوصی یا تودههای مردم یا ذینفعان مؤثر در حکمرانی باشند، بدیهیست اگر ذینفعان هر موضوع مثلا صنایع دستی، در تدوین سند مرتبط با آن نقش داشته باشند، در اجرای آن فعالتر خواهند بود. یکی از دلایلی که سند در کشور تدوین و تصویب میشود اما اجرا نمیشود این است که ذینفعان در تدوین آن سند یا آییننامه و قوانین مرتبط مشارکت ندارنند، مشارکت ذینفعان در تدوین سند، میزان مشارکت آنها در اجرا افزایش خواهد داد و به اصطلاح سند، اجراییتر میشود. در این مدل از حکمرانی بسیار اهمیت به مشارکت ذینفعان داده شده است که در مدل حکمرانی خوب و سالم در غرب شناخته شده است. البته باید توجه داشت که تفاوتهایی میان حکمرانی خوب و حکمرانی سالم در غرب وجود دارد. اما یک تجربه عقلانی است که باید مورد توجه باشد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر عنوان همایش گفت: آنچه که در عنوان این همایش به عنوان حکمرانی متعالی مطرح شده است، که هدف آن بهرهمندی از حکمت قرآنی یا حکمت متعالی است. بهعنوان نمونه چگونه میتوان از میراث ارزشمند حکمای بزرگی مانند مانند سهروردی، ملاصدرا، میرفندرسکی یا دیگر شخصیتها در موضوع حکمرانی چه بهرهای می توان برد؟ یا از آموزههای حکمی قرآنی چه استفادههایی میتوان کرد تا این دستاورد عقلی بشری درموضوع حکمرانی را تعالی دهد و بتوانیم حرفی نو برای گفتن با دنیای غرب هم داشته باشیم.
وی با اشاره به اهمیت طرح حرف نو برای ارائه به جهان علمی گفت: چند کلید واژه نسبت به حکمرانی که میتواند حرف نویی در حوزه حکمرانی باشد میتواند در این موضوع قابل توجه باشد سه الگوی حکمرانی تاکنون پیشنهاد شده که هر آنها، دارای مزایا و معایبی است، الگوی حکمرانی سلسله مراتبی، الگوی حکمرانی بازاری یا بنگاهی، که در این مدل، دولت نقش حداقلی دارد و بخش خصوصی نقش حداکثری را داراست.مدل سوم نقش حکمرانی شبکهای است که در آن گروهها، تشکلها و فعالان مردمی نقش بیشتری داشته باشند و نقش دولت و بازار کمرنگتر باشند که هر سه الگو، معایب و مزایایی دارد. حال سؤال این است که حکمت اسلامی در مورد نقش بازار، مردم یا دولت در موضوع حکمرانی چه دیدگاهی دارد؟ آیا ایده یا دیدگاه جدیدی دارد؟ باید گفت که در قران کریم، سوره مائده را که در اواخر عمر پیامبر اسلام (ص) نازل شده است باید سوره حکمرانی نامید همانگونه که برخی مفسّرین این سوره را سوره ولایت نامگذاری کردهاند. در این سوره موضوع ولایت هم به صورت ایجابی و هم به صورت سلبی بیان شده است.
استاد خسروپناه تصریح کرد: بهنظر میرسد موضوع حکمرانی ولایی میتواند نظریه جدیدی در الگوی حکمرانی ارائه دهد و معایب مدلهای سه گانه حکمرانی را برطرف کند. در این دیدگاه، ولی یک محور است و بین مردم و ولی یک پیوند ناگسستنی است و این مردم در تصمیمسازی نقش دارند، به بیان دیگر این مدل حکمرانی بسیاری از آسیبهای حمکرانی سلسله مراتبی یا بازاری را ندارد ولی مدل به مدل حکمرانی شبکهای شباهت دارد. در این مدل از حکمرانی، ولی؛ حکم خداوند را بیان میکند اما اجرای آن حکم، نیاز به سیاستگذاری، قانونگذاری، ساختارسازی و دیگر موارد مورد نیاز دارد که مردم بهعنوان حلقه شبکهای پیرامون ولی در این موضوعات، مشارکت میکنند. این مدل از حکمرانی در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال اجراست. قطعا اساتید دانشگاهی و شخصیتهای فرهیخته میتوانند با بررسی موضوعات مرتبط با حکمرانی، نظریّات جدیدی را ارائه دهند که این موضوع میتواند تحولی در موضوع حکمرانی در سطح بینالملل ایجاد کند.
انتهای پیام/